به دردی گرفتار شدم حاصل کارم بود
نه کار بد نیکی رفتارم بود
خوبیها کردم به این و آن
حاصلش نفرینی در جانم بود
مادرم نفرینم کرد هر آنگاه خوبی کردم
پدرم خود مایه نفرین در کارم بود
آه و نفرینی که کنند در کار خوب
همه حاصل این عمر بی بارم بود
نکنید در حقم دگر این نفرین
پیر شوی سبب این حال زارم بود